*رضا صالحجلالی
گپ و گفتی با بزرگان
حقیقت امری دیریاب است که ار یک کس بر نیاید؛ از این رو کشف حقایق از طریق همکاری عقول و استدلال جمعی ممکن است.”گفتگو”را تلاش دوکس یا دو جریان فکری با اتکا به استدلال عقلی در کشف حقیقت تعریف کردهاند و سرآغاز گفتگو،”نقد”است. نقد نه برای فرو شکستن که برای برپاداشتن حقیقت. گاهی این مسیر […]
حقیقت امری دیریاب است که ار یک کس بر نیاید؛ از این رو کشف حقایق از طریق همکاری عقول و استدلال جمعی ممکن است.”گفتگو”را تلاش دوکس یا دو جریان فکری با اتکا به استدلال عقلی در کشف حقیقت تعریف کردهاند و سرآغاز گفتگو،”نقد”است. نقد نه برای فرو شکستن که برای برپاداشتن حقیقت. گاهی این مسیر را به خطا میرویم. خطا در شَان آدمی نازل شده است و [صرف نظر از معصومین علیهمالسلام که به باور اهل تشیع از خطاکردن مصون ماندهاند] خطا نکردن کاری حیوانی است و در خطا ماندن نیز.
اگر بزرگان به گفتگویی مینشینند، شیوهها و الگوهای درست گفتگو میآموزند و من بارها از جنابان دکتر زیباکلام، دکتر نوبخت، دکتر فیاض زاهد و… آموختم که چگونه باشم و چگونه به گفتگو بنشینم. و این انتظار بهجایی است. انتظار این نیست که بزرگان به رسم انسان بودن، خطا نکنند؛ که طبیعت آدمی است. انتظار این است که اگر خطایی رخ داد، از تداوم آن بکاهند. گاهی سکوت، بیش از سخن مقصود را می رساند. هنوز مرکب انگشت مردمانی که بزرگی ملت و اقتدار ملی را در ۲۹ اردیبهشت میخواستند، پاک نگردیده است. از منجنیق حریفان سنگ فتنه و بلا برسرمان می بارد و درشت گوییهای نادرست لحظهای متوقف نمیشود.
مارا چه می شود که خود، شیرینی این اقتدار ملی را در کامها تلخ میکنیم و موریانه به آشیانهمان سرازیر میکنیم. تازه از خاک برخاستیم، دوباره به خاک افتادنمان برای چیست؟! به خشم لگام بزنیم که با پشیمانی پایان مییابد. ادب گفتار هزینهای ندارد بلکه آبروها میخرد. یک خطا از بزرگی، هزار نشاط زایل میکند. عظمت بزرگان از طرز رفتارشان با مردمان به ویژه نیکان آشکار میشود. ما را چه شده است، در بازار مکاره، چوب حراج به سرمایههامان میزنیم؟!
ثروت حقیقی، طلا و نفت نیست؛ بلکه دانش، حکمت و آگاهی نیروهای بزرگی چون سید محمد خاتمی، دکتر زیباکلام، دکتر نوبخت، دکتر زاهد و هزاران دیگر است.
ما باید دوستان بزرگی چون شمایان را بستاییم و دوست داشته باشیم، که بیش از نان بدان نیاز داریم. مونس ما، افکار نیکو، آکاهی و شجاعت شماست در روزهای سخت و شکننده امروز. امید ما به حضور شما در عرصه گفتگو و رقابت، زندگیمان را روشن میکند. و در این روشناییها حقیقت رخ مینماید. از تیغ بر چهرهی یکدیگر کشیدن جز غبار و یاس چه نصیبمان میشود؟!
اصالت روشنفکران برجسته و مردمی، در جدال و تنازع آشکار میشود. ما تماشاگران این صحنه، در انتظار آموختن الگویی هستیم تا در روز واقعه به سلامت از میدان گمراهی عبور کنیم. نقدی که منجر به نزاع و تخفیف آدمها میشود، راهی برای پوشاندن حقیقت است. به قول آندره ژید؛”عظمت در نگاه آدمها است” غبار از نگاهمان بزداییم، تا دوستانمان در این کوره داغ به یکجا نسوزند.
ما، شما بزرگان را، بیش از آن که به آزادیخواهی بشناسیم، به آزادگی میشناسیم و از آزادگان سرزمینمان بردباری انتظار داریم؛ اگرچه سخت و تلخ باشد.
این که از عیبهامان با خبر باشیم، قوت است، نه ضعف. اگر نقدی است، چه باک؛ که رو به روی یکدیگر به منطق استدلال باز گوییم، تا قدرتمان افزون شود. دکتر نوبخت از سرمایههای ملی و استان گیلان است و این ادعا لزوماً به معنای بیایراد بودن عملکردش نیست. اما ایراد را به شیوهی بزرگان به نقد و گفتگو بنشینیم.
دکتر فیاض زاهد از روشنفکران متعهد گیلانی و ملی و دکتر زیبا کلام از روشنفکران شجاع کشور است؛ و هزاران دیگر.
این سرمایهها را قدر بدانیم و بر صدر نشانیم، تا قدر و اندازهی ملت ایران در ۲۹ اردیبهشت آشکار گردد. که اگر بزرگان چنین نکنند، تکلیف حقیقت به “زور” بر تشک کشتی آشکار خواهد شد. وما فرنها گرفتار این شیوهایم؛ از آن بر حذر باشیم!
خرمن خویش به تاراج دهیم
خانههامان به امواج دهیم
آبرویی که به رنج اندوختیم
به هوای هوسی باز به خناس دهیم
بزرگان؛ به اختیار آتش بس بفرمایید. کوره را آنقدر داغ نکنیم که همه با هم بسوزیم. این بزرگترین مصلحت امروز ماست.
*نماینده مردم شریف آستانه اشرفیه و بندر کیاشهر در مجلس ششم شورای اسلامی